به طور کلی، بیشتر مردم حفظ ازدواج و ادامه زندگی به خاطر بچه ها را به زوج ها توصیه می کنند که در این مقاله از مرکز درس می خواهیم در مورد آن صحبت کنیم
مثال :
من دوستان زیادی دارم که پدر و مادرشان طلاق گرفتهاند و دوباره ازدواج کردهاند و زندگی بسیار بهتری نسبت به قبل از طلاق داشته اند.
من در حال حاضر دو دوست دارم که به خاطر فرزندان مجبور به حفظ رابطه با همسر خود هستند، در حالی که اختلافات آنها به همه اعضای خانواده آسیب میزند. در این شرایط تجربههای ناخوشایندی در خانواده به خاطر جنگ و دعوای مداوم زن و شوهر ایجاد میشود که بر سلامت روانی و جسمی کودکان تأثیر منفی میگذارد. شما چه فکر میکنید؟ آیا زن و شوهر همیشه باید به خاطر فرزندان با هم بمانند و از تجربه یک زندگی مشترک موفق تا پایان محروم باشند؟ ”
سؤال خوبی است و این فکری است که نهتنها والدینی که تصمیم به طلاق از همسر خود دارند را به ستوه میآورد، بلکه والدینی هم که قبلاً از همسر خود طلاق گرفتهاند در مورد این تصمیم و عواقب طلاق بر زندگی کودکان خود احساس گناه میکنند.
وقتی پدر و مادرها این سؤال را از من میپرسند، سعی میکنم به آنها بفهمانم که این یک مسئله سیاهوسفید نیست. طلاق همیشه به ضرر بچهها نیست، یا اینکه ماندن در کنار همسر و حفظ رابطه ناموفق، همیشه به نفع بچهها نیست. به نظر من مهمترین عاملی که باید در مورد تأثیر طلاق بر فرزندان در نظر گرفت، شدت اختلافات زناشویی است.
ادامه زندگی به خاطر فرزندان بر اساس تحقیقات روانشناسی
تحقیقات روانشناسی نشان میدهد، جنگ و دعوای والدین در طولانیمدت تأثیر منفی بر سلامت و تربیت کودک میگذارد. بااینحال، بسیاری از زوج ها در زندگی خود تحت تأثیر افکار دیگران قرار میگیرند و متقاعد میشوند که « باید» به خاطر بچه ها زندگی مشترک با همسر خود را ادامه داده و مشکلات زندگی را تحمل کنند.
البته در شرایطی که والدین با وجود اختلافات با هم مسالمت می کنند و از هر گونه درگیری و دعوا اجتناب می کنند، ادامه زندگی به خاطر فرزندان ممکن است کار درستی باشد.
همچنین والدینی که استطاعت پرداخت هزینههای زندگی دو خانواده را ندارند، ممکن است موقتاً مجبور به ادامه زندگی و تحمل همسر به خاطر فرزندان شوند.
بااینحال، خانوادههای بسیاری وجود دارند که در این آشفتگی به سر میبرند که “ادامه زندگی به خاطر فرزندان ” به آنها توصیه نمیشود. اغلب اوقات، این درگیریهای شدید فقط پشت درهای بسته آشکار است و باعث میشود که کودکان عملاً ۲۴ ساعت شبانهروز تحت استرس حاصل از جنگ و دعوای والدین باشند.
وضعیتهای مربوط به خشونت خانگی یک مثال ساده است. من توصیه نمیکنم که زوج به خاطر بچه ها در یک رابطه خشونت آمیز باقی بمانند. مشاهده رفتارهای خشونت آمیز والدین برای سلامت روانی کودکان خوب نیست. علاوه بر این، زمانی که کودکان شاهد درگیری و دعوای مداوم والدین خود هستند، استرس حاصل از مشاهده جنگ و دعوای مستمر والدین اغلب خیلی بدتر از شرایط زندگی بعد از طلاق برای فرزندان است.
توصیه به والدینی که قصد اقدام به طلاق دارند
زوج های دارای فرزند که اکنون تصمیم به طلاق دارند، همانند افرادی که در بالا به آنها اشاره شد باید این اقدامات را قبل از اقدام به طلاق مدنظر قرار دهند:
• با کمک مشاوره خانواده تلاش صادقانه برای حل اختلافات زناشویی خود انجام دهید. این کار نهتنها میتواند به شما در تعیین اینکه ادامه زندگی به خاطر بچهها ممکن است کمک کند، بلکه یاد میگیرید درصورتیکه تصمیم به طلاق دارید چگونه باهم بهعنوان پدر و مادر وظایف فرزندپروری را بعد از طلاق تقسیم کنید تا کودکان آسیب نبینند.
• اگر زوج هر دو قربانی این خشونت خانگی هستند، به دنبال یک مرکز یا سازمان پیشگیری خشونت خانگی در شهر خود باشید.
• اگر هر یک از والدین، مواد مخدر و یا الکل مصرف میکنند، به دنبال کمک از یک مرکز مشاوره ترک اعتیاد باشید.
• زمانی را بدون حضور کودکان با همسر خود سپری کنید. کارهایی که قبلاً ( قبل از بچهداری) از انجام آن لذت میبردید را دوباره امتحان کنید.
• چیزهایی که در رابطه با همسر خود بیشتر از آن لذت میبرید را بیان کنید. هنگامیکه ( حتی برای لحظهای کوتاه ) خاطرات خوش گذشته با همسر خود را در ذهن مرور میکنید، سادهتر میتوانید با عادتهای منفی که به ازدواج و روابط زناشویی شما آسیب میرساند، برخورد کنید.
• درک کنید که هیچ رابطه زناشویی کاملی وجود ندارد. بسیاری از زوج ها که از بیرون خوشحال به نظر میرسند نیز با مشکلات زناشویی ، اختلاف با همسر را تجربه میکنند. علاوه بر این، زوج هایی که طلاق میگیرند و بعداً ازدواج مجدد میکنند، اغلب متوجه میشوند که همان مشکلات و اختلافات زناشویی در ازدواج دوم هم وجود دارد. پس چرا در تمام این موارد یاد نمیگیریم مشکلات رفتاری و ارتباطی خود اصلاح کنیم؟
• یاد بگیرید در هنگام جنگ و دعوا با همسر عادلانه رفتار کنید. اگر قصد ادامه زندگی به خاطر فرزندان را دارید، باید یاد بگیرید چگونه به شیوهای سالم اختلافات زناشویی خود را حل کنید. این بدان معناست که در حین دعوا با همسر بهآرامی صحبت کنید و وقتیکه شما از دست همسر خود عصبانی هستید، با تمرین مهارت کنترل خشم خود، دو برابر مقداری که صحبت میکنید، به صحبتهای همسر خود گوش دهید. یک روش مناسب برای جلوگیری از تشدید دعوای زوج این است که مرتب حرفهای همسر خود را که میگوید برایش بازگو کنید، طوری که از دریافت منظورش توسط شما اطمینان حاصل کند. این کار به زوج کمک میکند قبل از تشدید بحث و دعوا، سوءتفاهم با همسر خود را رفع کنند.
• در جملات خود از عبارت “من” بهجای “شما” استفاده کنید. بهجای گفتن، “همیشه …”، بگویید “… من احساس میکنم …” این موضوع، نظر شما را بدون قرار دادن فرد دیگری در حالت دفاعی بیان میکند.
در پایان، بهعنوان یک روانشناس خانواده لازم به یادآوری است که اقدام به طلاق نباید بهعنوان یک راهکار در پاسخ به اختلافات و دعوای زن و شوهر در هنگام احساس خشم و عصبانیت در نظر گرفته شود.
هنگامیکه آمریکاییها درباره ارزش ازدواج بحث میکنند، بیشتر توجهات روی آسیبهای احتمالی فرزندان طلاق یا روابط نامشروع متمرکز میشود که البته طبیعی است. تحقیقات وسیع انجامگرفته نشان میدهد، کودکانی که در خارج از ازدواج های سالم پرورش مییابند بسیار بیشتر از دیگر بچه ها:
- در فقر فرو میروند
- قربانی کودک آزاری میشوند
- در مدرسه افت تحصیلی داشته و ترک تحصیل میکنند
- اعتیاد به مواد مخدر پیدا میکنند
- رابطه های جنسی زودهنگام را تجربه میکنند
- در نوجوانی و قبل از ازدواج مادر میشوند
- خودکشی میکنند
- علائم دیگر بیماری های روانی را تجربه میکنند
- ازنظر جسمی بیمار میشوند
- مرتکب جرم شده و به زندان میروند
بهطور متوسط، کودکانی که در بستری خارج از ازدواج پرورش مییابند، با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی و حتی اختلاف والدین، همچنان در شغل خود نسبت به دیگران از موفقیتهای کمتری برخوردارند.
بااینحال، پدر و مادر نیز باید به یاد داشته باشند که تحمل و ادامه زندگی به خاطر فرزندان همیشه بهترین انتخاب نیست، بهخصوص اگر فرزندان مدام در معرض استرس بالای حاصل از اختلافات و دعوای والدین قرار دارند. درنهایت تنها شما و همسرتان میتوانید تعیین کنید که آیا اختلافات زناشویی که در حال تجربهکردن آن هستید قابلرفع است یا خیر. و اینکه آیا طلاق راهحل بهتری برای آینده فرزندان شما در بلندمدت خواهد بود یا خیر؟