فهرست مطالب
یاقوت تیمور از نام تیمور لنگ، تسخیرگر بزرگ قرن ۱۴ گرفته شده است. موفقیتهای نظامی او در گسترش خاک کشورش طی سه دهه به گونهای بود که این کشور، از شرق به مغولستان، غرب به مدیترانه، جنوب به هند و شمال به روسیه میرسید. از این رو پس از اسکندر مقدونی، قرن سوم پیش از میلاد مسیح، در جایگاه دوم قرار داشت. تیمور در سپتامبر ۱۳۹۸، به هند حمله کرد و پس از شکست “سلطان محمود طغلق Sultan mahmud Tughluq” دهلی را تسخیر و آن را به ویرانهای مبدل کرد، پس از آن یک قرن به طول انجامید تا دهلی دو مرتبه رونق یابد. تیمور به مدت ۶ ماه در هند ماند و سرانجام هنگامیکه در آوریل ۱۳۹۹، این کشور را ترک کرد غنائم عظیمی متشکل از جواهرات و سنگهای قیمتی را به همراه برد که یاقوت سرخ معروف، به وزن ۳۶۱ قیراط نیز جزء آن بود. این یاقوت پس از آن به یاقوت تیمور شهرت یافت.
ویژگیهای سنگ
“یاقوت تیمور” که هم اکنون بخشی از جواهرات سلطنتی بریتانیا به شمار میآید، وزنی معادل ۵۰/ ۳۵۲ قیراط دارد. این سنگ قیمتی سرخ، شکل اصلی خود را حفظ کرده است و به صورت تراش نخورده، با سطحی به نسبت صیقل یافتهی مسطح، شبیه سنگهایی با تراش سندانی است. بر روی سطح صاف آن به زبان فارسی متونی حکاکی شده است که به صاحبان پیشین این سنگ قیمتی معروف اشاره دارد. در حقیقت سرنوشت این سنگ به مدت ۶۰ سال مبهم ماند تا هنگامیکه محققان، حکاکیهای روی آن را مورد بررسی قرار دادند. طولانیترین نوشتهی حکاکی شده بر روی این سنگ، اینگونه است: “این یاقوت یکی از ۰۰۰,۲۵ جواهر ناب، شاه شاهان، سلطان صاحبقران (تیمور) میباشد که در سال ۱۷۴۰ پس از میلاد، از میان مجموعه جواهرات هندوستان به این مکان (اصفهان) رسیده است.”
نام پنج امپراتور که زمانی مالک این سنگ بودهاند بر روی آن حکاکی شده است که به شرح زیر میباشد:
۱) اکبرشاه، جهانگیر شاه(۲۷-۱۶۰۵)- (۱۶۱۲ پس از میلاد)
۲) صاحبقران ثانی- شاه جهان(۵۸-۱۶۲۸)-( ۱۶۲۹ پس از میلاد)
۳) عالمگیر شاه- آرانگزب (Aurangzeb) (1757-1658)- (1660 پس از میلاد)
۴) بدشاه (باد شاه) قاضی محمود محمد فرخ سیار(۱۷۱۸-۱۷۱۳)- (۱۷۱۳ پس از میلاد)
۵) احمد شاه- دُرّ دُرّان(۱۷۷۲-۱۷۴۸)- (۱۷۵۵ پس از میلاد)
بنابراین یاقوت تیمور همانگونه که در بالا ذکر شد، دارای اصالتی غیرقابل انکار است. این باور وجود دارد که سلطان صاحبقران(تیمور) مالک آن بوده و پس از آن به تملک چهار پادشاه مغول دیگر درآمده است. پس از جهانگیر شاه (۲۷-۱۶۰۵) به ترتیب به شاه جهان (۵۸-۱۶۲۸)، آرانگزب (۱۷۰۷-۱۶۵۸) و فرخ سیار (۱۷۱۸-۱۷۱۳) منتقل شده است. بعدها احمدشاه افغان با لقب دُرّ دُرّان که از سال ۱۷۴۸ تا ۱۷۷۲ پس از میلاد سلطنت کرد، مالک این سنگ شد.
![]()
هویتی نادرست
تا سال ۱۸۵۱ تصور میشد که این سنگ، بزرگترین یاقوت جهان باشد. اما مطالعات بر روی این سنگ سرخ بسیار بزرگ نشان داد که یک “لعل سرخ” است. بر اساس اطلاعات علمی، این حقیقت محرز است که یاقوتها هرگز نمیتوانند تا این حد بزرگ باشند زیرا اتمهای کروم که با کریستال اکسید آلومینیوم ادغام و موجب سرخی رنگ یاقوت میشوند، باعث پدید آمدن ترک و شکافهای بسیار در ساختار کریستال میشوند. بنابراین شکلگیری یک یاقوت بسیار بزرگ و بدون ترک امری محال میباشد و در صورت رخ دادن این اتفاق، چنین سنگی بسیار نادر است. تنها تعداد معدودی از کریستالهای یاقوت در شرایط مناسب قرار میگیرند که زمینهی شکلگیری یاقوتهایی در اندازههای چشمگیر و بدون ترک و شکاف محسوب میشود. در نتیجه، اندازهی متوسط یاقوتها حدود ۳ قیراط یا کمتر است. یاقوتهایی بزرگتر از ۳ قیراط بسیار نادر هستند. ارزش چنین یاقوتهایی با رنگ و شفافیت عالی، برخی اوقات بسیار بالاتر از الماسهایی به همان اندازه است. پیش از آنکه گوهرشناسی به عنوان یک علم شناخته شود، سنگها را بر اساس رنگ طبقهبندی میکردند. بنابراین تمامی سنگهای قرمز شامل: یاقوت، لعل سرخ، گارنت یا تورمالین، تحت عنوان “کاربونکل Carbuncle” یا “روبینوس لاپیس Rubinus Lapis” به معنای سنگهای سرخ، تمامی سنگهای سبز، با نام زمرد و تمامی سنگهای آبی، یاقوت کبود نامیده میشدند. اکثر یاقوتهای کبود که در انجیل و دستنوشتههای قدیمی به آنها اشاره شده بود، در حقیقت “سنگ لاجوردLapis Lazuli” بودند. در نتیجه بسیاری از سنگهای سرخ که به جواهرات سلطنتی امپراتوریها تعلق دارند و گمان میرفت که یاقوت باشند، لعل سرخ، گارنت یا تورمالین هستند.
اکثر سنگهای سرخ که در جواهرات سلطنتی ایران وجود دارند، در حقیقت لعلهای سرخ بزرگ هستند. بزرگترین لعل سرخ جهان دارای وزنی برابر با ۵۰۰ قیراط با رنگ سرخ خونی (آتشین) و بدون تراش میباشد که به “لعل سرخ سامریان” معروف است و بخشی از جواهرات سلطنتی ایران به شمار میآید. این احتمال وجود دارد که لعل سرخ بدون تراش دیگری به وزن ۲۷۰ قیراط که به همین مجموعه (جواهرات سلطنتی ایران) تعلق دارد، چهارمین لعل سرخ بزرگ جهان باشد.
دو لعل سرخ بزرگ دیگر که تصور میرفت یاقوت باشند به جواهرات سلطنتی بریتانیا تعلق دارند یکی از آنها “یاقوت تیمور” به وزن ۳۶۱ قیراط و دیگری یاقوت “بلک پرنس” به وزن ۱۷۰ قیراط است. یاقوت تیمور، سومین لعل سرخ بزرگ جهان به شمار میآید. دومین لعل سرخ بزرگ جهان به وزن ۷۲/ ۳۹۸ قیراط که تصور میشد یاقوت باشد به جواهرات سلطنتی روسیه تعلق دارد. این لعل سرخ زینتبخش تاج سلطنتی کاترین کبیر است و هم اکنون در موزهی الماس کرملین نگهداری میشود. از دیگر لعلهای سرخ مشهور جهان که یاقوت فرض میشدند میتوان به لعلهای سرخ به شکل اشک در “تاج ویتلزبچ Wittelsbach Crown” و لعل سرخ ۱۰۵ قیراطی موزه “لوور Louvre” پاریس اشاره کرد.
تشخیص لعل سرخ به عنوان یک کانی مجزا در سال ۱۷۸۳
با پیشرفتهای علمی و شکلگیری گوهرشناسی و کانیشناسی به عنوان علمهای مجزا، سنگهای قیمتی و کانیها بر پایهی اصول علمی طبقهبندی شدند. این کار با در نظر گرفتن ترکیب شیمیایی و ساختار کریستال انجام شد. در سال ۱۷۸۳، کانیشناس فرانسوی “ژان باپتیست لوئیس روم دلیسل Jean Baptiste Louis Rome de Lisle”، لعل سرخ را به عنوان یک کانی مجزا از یاقوت معرفی کرد. از آن پس تمامی سنگهایی که زمانی یاقوت نامیده میشدند و به جواهرات سلطنتی سراسر جهان تعلق داشتند مورد بررسی دقیق قرار گرفتند و پرده از این حقیقت برداشته شد که اکثر این یاقوتهای بزرگ در اصل لعلهای سرخ هستند.
در سال ۱۸۰۲، یک کانیشناس فرانسوی دیگر به نام “کنت د برون Count de Bouron” کشف کرد که یاقوت و لعل سرخ، انواع متفاوت از کانی سنگ سنباده(Corundum) هستند این کانی از اکسید آلومینیوم تشکیل یافته است. او همچنین اثبات کرد که رنگ یاقوت بر اثر عنصر کروم و طیف رنگی لعل بر اثر عناصری نظیر تیتانیوم، وانادیوم، آهن و غیره به وجود میآید. ضریب شکست نورِ بالا و پراکندگی خوب در لعل موجب شده است که بازی با رنگ(درخشش) بالاتری در مقایسه با یاقوت داشته باشد. دلیل گمراهی در تشخیص یاقوت و لعل سرخ به عنوان دو کانی مجزا، ویژگیهای فیزیکی و نوری مشابه بوده است و وجود این دو کانی در لایههای شنی مشابه این کار را دشوارتر هم میکرده است.
مقایسه خواص یاقوت سرخ و لعل
شماره | یاقوت | لعل |
۱ | یاقوت سرخ یکی از انواع کانی کروندوم(سنگ سنباده)می باشد. | لعل یکی از انواع کانی کروندوم(سنگ سنباده) نمی باشد. |
۲ | ترکیب شیمیایی: اکسید آلومینیوم AL2O3 | ترکیب شیمیایی: آلومینیات منیزیم MgAL2O4 |
۳ | رنگ: طیف رنگی بین قرمز تیره و روشن | رنگ: طیف رنگی قرمز و رنگ های صورتی،بنفش،ارغوانی،آبی و سبز |
۴ | سرخی یاقوت به دلیل وجود کروم می باشد . | سرخی لعل به دلیل وجود کروم و آهن می باشد . |
۵ | سیستم کریستال : منشورهای سس وجهی | سیستم کریستال: ایزومتریم(مکعبی) |
۶ | درجه سختی :۹ | درجه سختی: ۸ |
۷ | ضریب شکست : از ۱/۷۶ تا ۱/۷۸ | ضریب شکست : از ۱/۷۱ تا ۱/۸۳ ، لعل سرخ ۱/۷۴ |
۸ | چگالی: از ۳/۹۹ تا ۴/۰۲ | چگالی: از ۳/۵۷ تا ۳/۶۳ |
۹ | دوشکنی : ۰/۰۰۹-۰/۰۰۸ | دوشکنی: ندارد- ۰/۰۰۰ |
۱۰ | پراکندگی :پایین ،۰/۰۱۸ | پراکندگی :متوسط ،۰/۰۲ |
تشخیص لعل سرخ از یاقوت در “سرندیب Serendib”، سرزمین یاقوت
اما به نظر میرسد حتی پیش از آنکه گوهرشناسی به عنوان یک علم معرفی شود، از دوران باستان در دو کشور که از منابع اصلی استخراج یاقوت به شمار میآمدهاند، تفاوت این دو با یکدیگر تشخیص داده میشده است. این دو کشور سریلانکا (سرندیب Serendib) و برمه (Bruma) بودهاند. از زمانهای بسیار قدیم در سریلانکا یاقوت استخراج میشده است، به طور احتمالی تاریخ آن به زمان سلطان “سُلُمُن Solomon” در قرن دهم قبل از میلاد باز میگردد. معدنچیان و دلالان سنگهای قیمتی در سریلانکا از واژهای به نام “کرینچی Kirinchi” برای لعل سرخ استفاده میکردند و میدانستند با یاقوت گرانبها متفاوت است، آنها همچنین یاقوت را به زبان محلی “راتوکتا Rathu keta” یا “شوپو Shohppu” مینامیدند که معادل لغت “یاقوت Yakooth” به زبان عربی است. این در حالیست که حتی در برمه (Bruma) که برای یاقوتهای “موگوک Mogok” شهرت دارد و قدمت استخراج از معادن آن به سال ۱۵۹۷ برمیگردد، معدنچیان از قرن هفدهم قادر به تشخیص تفاوت میان یاقوت و لعل سرخ بودهاند.
این حقیقت که مردم سریلانکا قادر به تشخیص یاقوت از لعل سرخ بودهاند شگفتانگیز نمیباشد زیرا تراش سنگهای قیمتی از سنتهای قدیمی، با قدمت هزاران ساله بوده است. یک تراشدهندهی متبحر قادر به تشخیص تفاوت میان این دو بر اساس میزان دشواری و آسانی برش و صیقل است. لعل سرخ در مقایسه با یاقوت، نرمتر و در نتیجه برش و صیقل آن آسانتر میباشد، شایان ذکر است که سنگهای معروف تورمالین و “پادپاراسچه Padparascha”(یاقوتی به رنگ گلبهی) برای اولین بار در سریلانکا کشف شدند و نام آنها برگرفته از زبان محلی این کشور است. تورمالین از لغت “سینهیلز Sinhalese”، “تورامالی Thoramalli” و پادپاراسچه واژهی “تامیل Tamil” به معنای نیلوفر آبی به رنگ گلبهی میباشد که بیانگر رنگهای متفاوت کروندوم موجود در سریلانکا است.
![]()
خاستگاه یاقوت تیمور
به نظر میرسد که همانند دیگر لعلهای سرخ بزرگ که در این دوره کشف شدهاند، خاستگاه یاقوت تیمور نیز معادن باستانی “بدخشان Badakhshan” در افغانستان باشد که بهترین نمونههای اولیه لعلهای سرخ از آنجا استخراج شدهاند. این اعتقاد وجود دارد که تمامی نمونههای لعلهای سرخ بزرگ موجود در جواهرات سلطنتی ایران، موزهی “توپکاپی Topkapi” استانبول، موزهی الماس کرملین در روسیه و جواهرات سلطنتی بریتانیا در برج لندن به معادن “بدخشان” تعلق داشته باشند. “بدخشان” در شمال شرق افغانستان واقع شده است که شامل بخش شمالی کوههای “هندوکش” میشود. معادن بدخشان بالای درهی رود “کوکچه Kowkcheh”، از شاخههای فرعی رودخانهی اکسوس، واقع شدهاند. بدخشان در دوران باستان به “بالاسیا Balascia” شهرت داشت و لعلهای آن “یاقوت بالاس” نامیده میشدند. طبق نوشتههای ابن بطوطه(بعد از میلاد ۱۳۵۴) معادن بدخشان نه تنها برای یاقوتهای بدخشانی بلکه برای لاجورد نیز شهرت داشتند.
در سفرنامهی ابن بطوطه چنین آمده است: “مردم اغلب لاجورد را به خراسان نسبت میدهند، اما حقیقت آن است که آنها از معادن بدخشان استخراج میشوند که دارای یاقوتهای معروفی به نام یاقوت بدخشانی هم هستند.”
گفته میشود که کشف معادن بدخشان به صورت ناگهانی و پس از وقوع زمین لرزه در این منطقه کوهستانی زلزله خیز در دوران باستان صورت گرفته است. کوهی به نام “سیقینان Syghinan” بر اثر زلزله از وسط شکاف برمیدارد و ذخایر عظیمی از سنگهای سرخ و صورتی ظاهر میشود که بزرگی برخی از آنها به اندازهی یک تخم مرغ بوده است. زنان محلی این سنگها را به منظور استفاده به عنوان پودر رنگ جمعآوری میکردند و پس از به نتیجه نرسیدن، آنها را به گوشهای میانداختند. این در حالی است که برخی از جواهرسازان که نسبت به ارزش آنها آگاهی داشتند، تلاش میکردند آنها را برش و صیقل دهند اما از آنجاییکه این سنگها تا حدودی نرم بودند، موفق به انجام این کار نمیشدند. پس از گذشت مدتی متوجه شدند که “مارکاسیت Marcasite” و “پیریت آهن Iron pyrite” برای پرداخت این سنگها مناسب هستند به علاوه از آنجاییکه درجه سختی این سنگ به طور قابل ملاحظهای از یاقوت کمتر بود، آنها به این نکته که ارزش آن نسبت به یاقوت کمتر است واقف بودند.
تاریخچهی یاقوت تیمور
یاقوت تیمور در اصل بخشی از مجموعه جواهرات سلطان “محمود طغلق Tughlugh” دهلی بود. طی دورهی حکومت او آسیای مرکزی، روسیه و خاورمیانه تحت سلطهی تیمور لنگ بود. در سال ۱۳۹۸ توجه تیمور به سوی سلطان قدرتمند دهلی جلب شد و از طریق عبور از رودخانه “هندو Indus” از تاریخ ۲۴ سپتامبر الی ۱۷ دسامبر ۱۳۹۸ پس از شکست ارتش سلطان محمود، دهلی را تصرف کرد. در آوریل ۱۳۹۹ تیمور با انبوهی از غنایم جنگی به پایتخت خود، سمرقند بازگشت. این تصور وجود دارد که یاقوت تیمور بخشی از این غنائم عظیم بوده است. پس از مرگ تیمور، یاقوت به فرزند او یعنی شاهرخ رسید، یاقوت تیمور در سلسله “تیموریان Timurid” باقی ماند. برخی از مورخان معتقدند که پس از سقوط این سلسله، فرمانروایان ازبک آن را تصاحب کردند. پس از آنکه شاه عباس اول(پادشاه ایران) در سال ۱۵۹۸ با سرنگونی فرمانروایان ازبک حکومت خراسان را دو مرتبه به دست گرفت این یاقوت را هم تصاحب کرد. چنین نقل شده است که شاه عباس در سال ۱۶۱۲ آن را به دوست نزدیک خود، جهانگیر شاه، پادشاه مغول کشور هند هدیه کرد. گفته میشود که در آن زمان حکاکیهایی بر روی آن وجود داشته است که بیانگر اسامی مالکان پیشین آن، یعنی شاهرخ و نوهی او “اولوق بیگ Ulugh Beg” و شاه عباس اول بوده، اما جهانگیر شاه دستور پاک کردن آن را صادر کرده است. البته جهانگیر شاه که نام خود را بر روی بسیاری از الماسهای دیگر هم حک کرده است، پیش از نام خود، نام پدرش، اکبرشاه را بر روی آن حک کرد. پس از مرگ جهانگیر شاه، یاقوت تیمور به جانشین او، یعنی پسرش شاه جهان، مؤسس تاج محل رسید. او نام خود را بر روی آن حکاکی و دستور نصبش را بر روی تخت طاووس مشهور داد. پس از او پادشاهان زیادی طی مدتی کوتاه به سلطنت رسیدند اما تنها “فرخ سیار Farrukh Siyar” نام خود را بر روی آن حک کرد.
![]()
بازگشت یاقوت تیمور از هند به ایران
در دوران حکومت محمد شاه، پادشاه مغول، نادر شاه افشار به هند حمله و دهلی و آگرا را در فوریه ۱۷۳۹ تصرف کرد. برخی بر این باورند که انگیزه نادرشاه از حمله به هند تا حدودی مربوط به تمایل او به تصاحب ثروت عظیم این کشور که در آن زمان ثروتمندترین امپراتوری جهان به شمار آمده است و بخشی از آن به این دلیل بوده است که پادشاه مغول درخواست ایران را نسبت به باز پس دادن جواهرات سلطنتی ایران رد کردهاند. این جواهرات هنگام سقوط آخرین پادشاه سلسله صفویه، شاه سلطان حسین در سال ۱۷۲۲ وارد خزانه مغولان شده بودند.
گفته میشود، ارزش غنائمی که نادرشاه هنگام ترک دهلی در ماه مه سال ۱۷۳۹ یعنی سه ماه پس از تسخیر این کشور، به همراه خود برده، حدود ۷۰۰ میلیون روپیه بوده است که از آن جمله میتوان به تخت طاووس، برخی الماسهای معروف نظیر کوه نور، نورالعین، دریای نور و یاقوت تیموراشاره کرد. تاریخ ورود این یاقوت به پایتخت ایران، اصفهان، بر روی آن حک شده است.
انتقال یاقوت تیمور به افغانستان
این یاقوت تا سال ۱۷۴۷، یعنی هنگام قتل نادرشاه افشار، در خزانهی سلطنتی ایران باقی ماند و نادرشاه هرگز نام خود را بر روی آن حکاکی نکرد. بلافاصله پس از قتل نادرشاه، اکثر جواهرات خزانه به غارت رفت. فرماندهی سپاه ۴۰۰ هزار نفری محافظان نادرشاه، احمدخان عبدلی، تخت طاووس، الماس کوه نور، یاقوت تیمور و دیگر سنگهای گرانبها را به یغما برد اما برخی چنین نقل کردهاند که خانواده نادرشاه به دلیل نجات جانشان توسط احمدخان عبدلی این جواهرات را به او هدیه کردند. هنگامیکه احمد خان عبدلی به زادگاه خود، قندهار بازگشت، جمعی از بزرگان افغانستان او را با لقب دُرّ دُرّان به پادشاهی برگزیدند او هم نام خود را بر روی یاقوت حکاکی کرد. پس از مرگ احمدخان عبدلی، زمان شاه و شاه شجاع آن را تصاحب کردند. اما پس از آن که شاه شجاع توسط برادرش “محمود شاه” از سلطنت خلع شد او و “زمان خان” الماس کوه نور و یاقوت تیمور را با خود از افغانستان خارج کردند و به هند گریختند. “پنجاب راجینت سینگ Punjab Rajint Singh” حاکم “سیخ Sikh” که به شیر پنجاب شهرت داشت آنها را پناه داد پس از مدتی او با اعمال فشارهایی نظیر گرسنگی دادن و محاصره کردن منزل شاه شجاع و خانوادهاش موفق به تصاحب الماس کوه نور و یاقوت تیمور شد.
یاقوت تیمور به همراه الماس کوه نور، هند را به مقصد انگلیس ترک میکند
پس از مرگ راجینت سینگ در سال ۱۸۳۹، کوچکترین فرزند پسر او به نام “دولیپ سینگ Dulip Singh” به سلطنت رسید و مادرش به عنوان نایبالسلطنه برگزیده شد. انگلیسیها در بیست و نهم مارس ۱۸۴۹ به پنجاب حمله و آن را تصرف کردند و مالکیت الماس کوه نور و یاقوت تیمور را به دست آوردند. آنها با انعقاد یک قرارداد به نام “پیمان لاهور”، اشغال این کشور را به ظاهر قانونی جلوه دادند. یکی از مفاد این قرارداد پیشکش کردن این دو سنگ قیمتی به طور رسمی به ملکه الیزابت بود، که در تاریخ سوم جولای ۱۸۵۰ در قصر باکینگهام انجام شد. سرانجام در سال ۱۸۵۱، یاقوت تیمور و الماس کوه نور در قصر کریستال در معرض دید عموم قرارگرفتند. یاقوت تیمور هم اکنون جزء جواهرات شخصی ملکه الیزابت دوم قرار دارد. این سنگ به مدت ۶۰ سال ناشناخته باقی ماند تا اینکه در سال ۱۹۱۰ با ترجمه حکاکیهای روی آن، “یاقوت تیمور” نامیده شد.